دست های نا مرئی
دست های نا مرئی
چهارشنبه 28 مهر 1389 12:05 ب.ظ
نویسنده : محمد هادی محمدی
دست های نامرئی -52
تدوین رهیافت های براندازی درکمیته خطر جاری آمریکا
نویسنده: محمد عبدالهی
در پایان نتیجه گیری این پژوهش تصریح شده است:
سیاست براندازنده ی حکومت ایران باید شامل طرح تهاجم تمام عیار باشد تا بتواند در صورت بروز اتفاقات افراطی مورد استفاده قرار گیرد مطمئناً در صورت شکست حمایت های آشکار و پنهان، در سیاست تغییر رژیم، رئیس جمهور باید آماده تنها راه حل باقی مانده یعنی تهاجم باش
تدوین رهیافت های براندازی نظام اسلامی
در کمیته خطر جاری آمریکا
کمیته خطر جاری آمریکا در سومین گزارش دوران فعالیت خود با عنوان «ایران رویکرد جدید»609 به طور تخصصی تهدیدها، آسیب ها و فرصت های موجود در جامعه ایران را تبیین می کند و راهبردها و سیاست های مقابله ای با جمهوری اسلامی ایران را ارائه می نماید و در نهایت خواستار تقویت جریان ایرانی هم سو با آمریکا می گردد.
این گزارش شش صفحه ای که با امضای «مارک پالمر»610 منتشر شده است با تهاجم علیه مقام معظم رهبری آغاز شده و در متن گزارش در سی و سه نوبت شخصیت حقیقی و حقوقی معظم له مورد هجوم و تخریب قرار می گیرد. این تهاجم اگرچه در نوع و سطح خود بی نظیر است، نشان گر جایگاه رهبری و ولایت فقیه در مقابله و ناکام سازی تهاجم فرهنگی و نرم دشمنان انقلاب اسلامی است.
به نظر اعضای کمیته خطر جاری، تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در ایران، پیگیری جنگ نرم با استفاده از تاکتیک های «دکترین مهار»، «نبرد رسانه ای» و «سامان دهی جنبش براندازی نرم» ممکن می باشد. چارچوب این گزارش به نحوی است که برآیند چالش های نظامی، هسته ای، ایدئولوژیک و اقتصادی بین دو کشور در عرصه جنگ نرم ظهور و بروز می یابد.
این گزارش در چهاربخش تنظیم شده است و شامل مقدمه، تهدیدهای ایران علیه آمریکا، راهبردها و سیاست های جدید آمریکا علیه ایران و نتیجه گیری می باشد که به اختصار به برخی از محورهای مهم آن پرداخته می شود.
موضوع با تهاجم گسترده به ارکان بنیادین نظام اسلامی آغاز می شود. سپس تابلو بسیار سیاهی از جمهوری اسلامی ارائه می گردد.611 و شامل نکات ذیل می باشد:
1- فقر و فلاکت مردم ایران؛
2- فساد رژیم؛
3- نفرت و بی اعتمادی عمیق مردم به حاکمیت؛
4- سیاست های اقتصادی شکست خورده؛
5- وجود دیکتاتوری؛
6- ایران کشوری منزوی و خطرناک.
چه کسانی منافع آمریکا را تهدید می کنند؟
در این بخش از گزارش کمیته خطر کنونی آمریکا، مقام معظم رهبری به عنوان پیشاهنگ تهدیدآفرین علیه آمریکا قلمداد شده و راه کارهایی در بخش سوم برای تخریب و تضعیف معظم له پیشنهاد می دهد.
در ادامه این گزارش؛ محورهای زیر به عنوان تهدید ایران علیه آمریکا مطرح می شود.
«1- رهبری ایران و عزم تولید سلاح های هسته ای، تهدیدی بنیادی برای صلح؛
2- اهمیت تهدید آشکار توسط ایران؛
3- ایران بزرگ ترین حامی تروریسم در جهان (حمایت مالی و لجستیکی از تروریست های شیعی عراق، حزب الله، حماس و جهاد اسلامی فلسطین، القاعده و انصارالاسلام)؛
4- راه کارهایی برای بی ثباتی منطقه با استفاده از گروه های تروریستی؛
5- جلوگیری از ظهور یک لبنان مستقل و دمکراتیک و ممانعت از تحقق طرح خاورمیانه ی جدید؛
6- کارشکنی برای جنبش های صلح طلب فلسطینی و اسراییلی؛
7- حمایت از دیکتاتوری شیعی در عراق؛
8- دنبال کردن هژمونی نظامی و ایدئولوژیک در منطقه.»
نقاط امید آمریکا در ایران کدام است؟
نگارندگان گزارش در مواردی دچار توهم شده و با تلفیق یافته ها و بافته های ذهنی، فرصتی را برای آمریکا ترسیم کرده اند که برخی از محورهای آن از سال های گذشته در دستور کار آمریکا قرار داشته است. گزیده ای از محورهای طراحی شده در این بخش از گزارش به شرح زیر می باشد:
1- مردم ایران با آمریکا همراه هستند؛
2- از حاکمیت نفرت دارند؛
3- خواهان صلح و دموکراسی هستند؛
4- انتخاب 1999، 1997 و 2001 در ایران فریاد دموکراسی خواهی و تغییر است؛
5- بسیاری از چهره های مذهبی و اصلاح طلب علیه رهبری ایران سخن گفته اند و تمایل به آمریکا دارند؛
6-تغییر حکومت ایران یعنی صلح و ثروت و آزادی برای ایران و منطقه.
راهبردها و سیاست های پیشنهادی کمیته612
رهیافت کمیته خطر کنونی آمریکا برای هر تهدید یا آسیبی که از سوی جمهوری اسلامی ایران متوجه آمریکا می شود راهبرد و سیاست کاری خاصی ارائه می دهد.
1- متحدان آمریکا حول استراتژی تهاجمی علیه ]مقام معظم[رهبری ایران منسجم گردند.
2- ایران با میزانی از تهدید و امید به فرصت، در چهار سال آینده باید در سیاست خارجی خود دستور کاری را در پیش گیرد که به سمت آمریکا گام بردارد.
3- برای مقابله با ایران دارای دانش هسته ای، حامی تروریسم و حزب الله، مداخله گر در عراق، دارای انباشت ثروت نفتی و توانایی های علمی و قدرت داخلی و منطقه ای، باید از ضعف های اقتصادی و اختلافات درونی آن استفاده کرد.
4- بازبینی و درس های فروپاشی بلوک شرق و هم چنین تغییر حکومت های مشابه مطالعه شود. تجارت مذاکره با شوروی فعال شود و مدل مناسب استخراج گردد.
5- باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم.
6- هم زمان باید یکی از بلندپایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک در سیاست جدید در مقابل ایران انتخاب و معرفی کنیم. باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تأکید قرار دارد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم. (فرد شماره یک خانم الیزابت چنی انتخاب شد و تیمی از متخصصان جنگ نرم ایشان را همراهی می کنند.)
7- باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز مانند اینترنت به دست مردم ایران برسانیم.
8- اگر قرار است گفت و گو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات مورد وثوق و تأیید رهبری انجام شود، باید دانست در این باره دیگران در ایران چنین قدرتی ندارند.
9- درباره فعالیت های هسته ای ایران باید با احتیاط و دوراندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. اگر چه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان به گونه ای است که ایران داوطلبانه از فعالیت های و برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند.
10- حمایت از اپوزیسیون می تواند از عوامل مؤثر بر تغییر رژیم ایران باشد. سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران، راه دیگری در این رویکرد است. این افراد می توانند به عنوان جهانگرد وارد ایران شوند و در صورت نیاز به جنبش های مدنی بپیوندند.
11- باید فعالیت NGOهای آمریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم تا اقدامی قوی در ایران داشته باشند.
12- سفارتخانه های کشورهای دیگر هم می توانند در تهران برای ما مؤثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها، از جمله این راه های تأثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام آزادی ایران را بررسی کند تا از طریق آن بتوان حمایت کافی از جنبش مخالف به عمل آورد.
13- تضعیف ستون های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس های امنیتی و نظامی، گروه ها و رسانه های طرفدار حکومت، سازمان ها و رهبران مذهبی، جوانان و مؤسسات هوادار حکومت است باید در دستور کار قرار گیرند.
14- سرویس های امنیتی و قضایی آمریکا و متحدانش باید در همکاری با سازمان های حقوق بشر به جمع آوری مدارک و شواهدی در متهم کردن مسئولان ایرانی به موارد شبیه میکونوس اقدام کنند.
15- گفت و گو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایرانی و بحث و گفت و گو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم.
16- باید رهبران روحانی ایران را که در رأس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت آمیز کناره بگیرند.
17- باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد. در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی و یا به طور کلی ان را حذف کرد.
18- این کمیته سپس در پایان گزارش خود نتیجه نهایی را این چنین برای مقامات کاخ سفید و دستگاه دیپلماسی آمریکا تبیین نماید:
«بعضی می گویند ایران آن طور که برخی تحلیل گران ادعا می کنند، در آستانه یک انقلاب نیست و ما فقط باید با تهران گفت و گو کنیم، بعضی دیگر می گویند، گفت و گو حکومت ایران را تقویت و محکم می کند و باید از طریق انزوا و تقویت مخالفان داخل و خارج حکومت در جهت تغییر این رژیم تلاش کرد.»
19- کمیته خطر جاری معتقد است که واشنگتن به رویکرد جدیدی نیاز دارد، رویکردی مبتنی بر به رسمیت شناختن تهدید ایران از یک سو و ستایش فرصت های ناشی از این وضعیت از سوی دیگر باشد.
توصیه این کمیته، اتخاذ استراتژی جنگ نرم برای مشارکت طلبیدن مردم ایران در براندازی حکومت است.
20- نیروهای طرفدار دموکراسی در ایران، به باز آموزی اصول براندازی نرم وارد شوند و آموزش مفاهیم گذار از دیکتاتوری به دمکراسی (کتاب براندازی نرم دکتر جین شارپ) در همه کشورها از جمله لهستان، یوگسلاوی، گرجستان و اوکراین را شروع نماییم.
21- جنبش های بدون خشونت و براندازی نرم را در اتحاد بین دانشجویان، کارگران، روشنفکران و تظاهرات توده ای و اعتصابات عمومی دنبال نماییم.
22- حمایت گسترده از طرفداران دموکراسی در ایران و تضمین امنیت آنان در دستور کار قرار گیرد که شامل دمکرات ها، مخالفان حکومت در بین جوانان، زنان، کارگران، محققان، گردشگران، سازمان های دولتی و ... می باشد.
23- انجام تحریم های هوشمند علیه ایران انجام گیرد.
ایران هراسی در گزارش بنیاد کارنگی
بنیاد کارنگی که فعالیتش را درباره مطالعات روابط بین المللی و مسایل صلح و امنیت جلوه گر ساخته و انتشارات و رسالات متعددی را در این باره توسط محققان همکارش تهیه و به افکارعمومی ارایه می دهد؛ از بنیادهای حساسی است که با پنتاگون و سیا ارتباط مستقیم دارد. در واقع هدف اصلی این بنیاد ارتباط با جریان های سیاسی و دست اندرکاران و زمامداران جوامع مختلف، به خصوص رژیم های سیاسی است که با ایالات متحده تضاد منافع دارند .
برای نمونه در سال 1947 این بنیاد با اعطای مبلغ 750 هزار دلار به رئیس دانشگاه هاروارد، مرکزی را برای تحقیق و پژوهش مسایل شوروی سابق تحت عنوان مرکز مطالعات روسیه تأسیس می کند. در سال 1953بنیاد فورد نیز به سهم خود کمک های شایانی می کند و بودجه مؤسسه را افزایش می دهد. در سال 1959مرکز نام برده اجرای طرح پژوهشی بسیار وسیعی را درباره سیستم اجتماعی اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز می کند که اطلاعات جمع آوری شده فوق با ارقام بالا به مؤسسه تحقیقات منابع انسانی نیروی هوایی آمریکا فروخته می شود و در اختیار پنتاگون و سازمان سیا قرار می گیرد.
این اطلاعات در سال های بعد کاربرد فراوان پیدا کرده و در زمینه سازی برای سقوط اتحاد جماهیر شوروی نقش به سزایی را ایفا می کند.
این بنیاد اخیراً گزارشی را تحت عنوان «ایران، آمریکا و خلیج فارس : سیاست های پیچیده منطقه ای» به قلم «مارینا اتاوی»؛ مدیر بخش خاورمیانه ای خود منتشر کرده است.
خانم اتاوی بر روی موضوع تغییرات سیاسی در خاورمیانه و امنیت خلیج فارس کار می کند و نوشته هایی نیز درباره بازسازی سیاسی در عراق، افغانستان، کشورهای حوزه بالکان و کشورهای آفریقایی دارد. اتاوی همچنین یکی از مشاورین ارشد در زمینه برنامه حاکمیت قانون و دمکراسی است. این برنامه به انجام مطالعات درباره کشورهای مختلف می پردازد که این مطالعات در راستای تلاش های آمریکا و دیگر کشورها برای توسعه دمکراسی است. وی پیش از پیوستن به بنیاد کارنگی، برای چندین سال تحقیقاتی را در آفریقا و خاورمیانه داشته و در دانشگاه های «آدیس بابا »، دانشگاه زامبیا، دانشگاه آمریکایی قاهره و دانشگاه «ویتواترسراند » آفریقای جنوبی تدریس کرده است. تجارب وسیع این محقق در چندین کتاب منعکس شده است. وی تا کنون 9 کتاب نوشته است و آخرین کتابی که از وی منتشر شده «رسیدن به پلورالیسم: بازیگران سیاسی در جهان عرب » بوده که در سپتامبر سال 2009 به چاپ رسیده است.
در ادامه به بخش هایی از این گزارش که مرتبط با جنگ نرم برضد جمهوری اسلامی در قالب ایران هراسی می باشد، اشاره می کنیم.
1. القای اجماع منطقه ای برضد ایران
با وجودی که در حال حاضر برنامه هسته ای ایران ضروری ترین جنبه ای است که آمریکا و جامعه بین المللی باید با آن مقابله کنند، ولی تا زمانی که این کشور را نتوان در شبکه طبیعی روابط بین الملل قرار داد، هرگونه پیشرفتی که در این خصوص حاصل شود احتمالا دوام بسیار اندکی خواهد داشت . همسایگان ایران خصوصا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که آنها نیز نگران امنیت خلیج فارس هستند، می توانند در این فرآیند متحدسازی مجدد بازیگران بسیار مهمی باشند . شش کشور عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان نگران سلطه ایران بر خلیج فارس هستند، ولی یا بسیار کوچک و یا بسیار ترسو هستند و نمی توانند همسایه شمالی خود را به چالش بکشند و لذا سعی می کنند ضمن حفظ منافع خود، روابط عادی با تهران داشته باشند . آمریکا تلاش کرده است تا به جای استقبال از عادی سازی روابط بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس نوعی ائتلاف ضدایرانی تشکیل دهد .
دولت اوباما بار دیگر ایده ائتلاف ضد ایرانی را احیا نموده است، خصوصا پس از انتخابات ریاست جمهوری ژوئن 2009 که امیدها برای روی کار آمدن دولتی میانه رو در ایران از بین رفت ولی تلاش ها برای ترویج ائتلاف ضد ایرانی، در منطقه خلیج فارس و فراتر از آن، احتمالا بار دیگر با شکست مواجه خواهد شد زیرا برای کشورهایی که از منابع نظامی محدودی برخوردار هستند اتخاذ سیاستی که در آن هم با آمریکا و هم با ایران رابطه خوبی را حفظ کنند بسیار معنی دار است .
2. مقابله با قدرت نرم منطقه ای ایران
مساله ایران تنها به مساله هسته ای محدود نمی شود . حتی بدون تسلیحات هسته ای نیز ایران در خاورمیانه و خصوصا منطقه خلیج فارس حضور برجسته ای دارد . روابط غیر عادی آن با کشورهای همسایه باعث تشدید بی ثباتی منطقه خواهد شد . اکثر همسایگان ایران به آن به عنوان تهدیدی می نگرند ولی واکنش آن ها این است که به جای مقابله با ایران به دنبال رابطه ای خوب با آن باشند . کشورهای خلیج فارس از منابع لازم برای خرید تسلیحات برخوردار هستند، ولی به استثناء عربستان سعودی، آنها حتی از نیروی انسانی کافی برای درگیری موفقیت آمیز با ایران برخوردار نیستند . در خارج از منطقه خلیج فارس نیز تمایل اندکی برای درگیری با ایران وجود دارد و حتی مصر که پرسروصداترین منتقد عربی ایران است حاضر به طرفداری از درگیری با ایران نیست . در نتیجه سیاست آمریکا برای مهار ایران باید این مساله را مد نظر قرار دهد که کشورهای عربی تمایلی به اتخاذ موضعی مقابله جویانه با همسایه خود ندارند.
دولت اوباما هنوز به صراحت نشان نداده است که می خواهد با قدرت ایران در خلیج فارس چگونه برخورد کند . علیرغم اینکه دولت وی اعلام کرده است عموما دیپلماسی را ترجیح می دهد و مقابله نظامی را آخرین گزینه ممکن می داند، ولی تا کنون فراتر از یکسری اصول عمومی گام بر نداشته است .
واقعیات اساسی مبنی بر اینکه ایران یک قدرت منطقه ای است کاملا مشهود است . اولین آن وسعت این کشور است که باعث می شود هم برای همسایگان خود تهدیدآمیز باشد و هم اینکه نفوذ کشورهای دورافتاده تری همچون مصر را به چالش بکشد ولی تنها مساله وسعت نیست . ایران یک کشور واقعی با یک سیستم سیاسی ارتجاعی و کاملا سازماندهی شده است که البته در منطقه ای که اکثر کشورهای آن همچون کویت بسیار کوچک، همچون عراق بی ثبات، و همچون عربستان بسیار غیررسمی هستند اصلا نکته خوبی نیست . در بین همسایگان آن، تنها ترکیه است که از نظر وسعت و به اجرا در آوردن صفت های یک کشور واقعی با ایران برابری می کند . البته مساله موقعیت نیز مطرح است : ایران کنترل یکی از سواحل خلیج را در اختیار دارد که اعراب آن را خلیج عربی و ایرانیان آن را خلیج فارس می نامند . هر روزه حدود 17 میلیون بشکه نفت خام، یا یک سوم تولید جهانی، از تنگه هرمز ترانزیت می شود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
609Iran-A New Approach
610 .این گزارش توسط مارک پالمر تهیه و توسط کمیته خطر جاری که در عناصر مهمی از جمهوری خواهان آمریکا مثل جورج شولتز وزیر خارجه ریگان و نبوت کینگریج برجسته ترین چهره ی انقلاب نومحافظه کاران و سخنگوی کنگره در دوره بوش پدر در آن عضویت دارند. در اوایل پاییز 83 منتشر گردیده است. مارک پالمر نایب رئیس قدمی ترین سازمان حقوق بشر آمریکا با نام Freedom House مشاور شش وزیر خارجه آمریکا متن نویس سخنرانی های هنری کیسینجر و سه رئیس جمهور آمریکا از نخستین سرمایه گذاری غربی در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی پس از فروپاشی کمونیسم و بنیانگذار چندین شبکه تلویزیونی در آن کشورها و مولف کتاب »طرحی برای درهم شکستن آخرین دیکتاتورهای جهان در آستانه قرن بیست و یکم« می باشد.
611 . دو اصل مزبور یعنی تهاجم گسترده به ارکان و سیاه نمایی افراطی از کشور هدف جزئی از اصول اولیه براندازی نرم محسوب می گردد.
612 . تمامی موارد پیشنهادی را می توان در کتاب های براندازی نرم نوشته دکتر جین شارپ و رابرت هلوی ملاحظه نمود که اکنون به اپوزیسیون ایران آموزش داده می شود.